جشن تولد یک سالگی دخملی
فروزان جونم، اولین جشن تولدت سراپا شور بودم. شوق کنار تو بودن همه وجودمو پر کرده بود. یادآوری لحظه های شاد تو رو داشتن برام بهترین لحظه هارو میساخت. امسال نمیخواستم برات جشن مفصلی بگیرم آخه میترسیدم دوباره مثه شب آش دندونیت گریه کنی و حسابی اذیت شیم. اما با اومدن آقاجون اینا از گرگان تصمیم گرفتیم یه جشن کوچولو برات بگیریم و باباجی و ننی رو هم دعوت کردیم. دایی جون و عموجون شونم اومدن. خلاصه برات یه جشن کوچولو موچولو گرفتیم. این کاغذهای رنگی که میبینی از روی پشت بوم خونه قبلی مامانم اینا پیدا کردم. خیلی قدیمیه. ما قبلا بهش میگفتیم " شِرشِره". روی یه کدومش قیمت داشت 60 تومان!!!! منم تصمیم گرفتم همین شر...